کشتی به گل نشسته نظام
بابک زحمتکشان

در حالی به سالروز اول ماه مه روز جهانی کارگر نزدیک میشویم که کارگران در ایران هنوز با دهها سوال گوناگون از ریزترین تا بزرگترین مطالبات خود روبرو هستند. مطالبات برحقی که نه تنها تاکنون پاسخی به آنها داده نشده است بلکه به بوته فراموشی سپرده شده است. عمده ترین این مطالبات افزایش دستمزد برابر با هزینه واقعی زندگی و امور معیشتی کارگران است. آمارهای ضد و نقیض حاکمیت از میزان تورم موجود در ایران نشان از دروغهای کاملا ملموسی است که از عمق بحران نظام سرمایه داری ورشکسته خبر میدهد. نگاهی به موج اعتراضات کارگری در سال گذشته از یکسو بیانگر وضعیت وخیم معیشتی کارگران است و از سوی دیگر نشان میدهد که حاکمیت اسلامی سرمایه داران نمیخواهد حتی ذره ای از مشکلات موجود کارگران و توده های زحمتکش را پاسخ دهد .

این رژیم سرکوبگر و ضد کارگر در حالی از "مدیریت جهانی" سخن میگوید که در بحرانی ترین دوره حیات ننگین خود قرار دارد. مردمی که با دیدن شکاف درون حاکمیت در نمایش مسخره "انتخابات" شرکت کردند و بدنبال تشدید جنگ باندهای اسلامی به خیابانها ریختند، امروز در موقعیتی دیگر قرار دارند. سلطنت ولی وقیح خامنه ای نامشروع تر و بی اعتبارتر از هر زمانی شد و فریبکاران اصلاح طلب حکومتی امثال خاتمی و آخوند کروبی و موسوی دکان "اصلاحات" شان تخته شد و قربانی جنگ باندهای سرمایه شدند. نه سیاست سرکوب و نه سیاست اصلاح طلبی نتوانست نهایتا کارگران و مردم را فریب دهد. توده های مردم برای احقاق حقوق به یغما رفته خویش جری تر شدند . امروز شرایط  کشور دچار تحولاتی نوین شده است. آگاهی توده های کارگران از وضعیت موجود ارتقا یافته است. امروز همگان در ایران بخوبی دریافته اند با رژیمی روبرو هستند که تا مغز استخوان فاسد است. اخلاق اسلامی و بورژوائی چهره کثیف سرکوبگرانه و استثمارگرانه اش برملا شده است. سرکوب کارگران و به بند کشیدن آنها، مسئله زندانیان سیاسی بویژه در سالهای گذشته و مشخصا در سال 1388 که حاکمیت در بالاترین سطح فرمان قتل و جنایت علنی داد جایگاهش روشن شده است. سیاست سرکوب و شکنجه و تجاوز در زندانها پاسخ سرمایه است به بدوی ترین مطالبات بحق مردم و دلیل قاطعی است بر صحت سیاست ما کمونیستها که سرمایه داری در ایران بدون اختناق و سرکوب نمیتواند سرپا باشد. مهم نیست کدام باند اسلامی و غیر اسلامی سکاندار حاکمیت سرمایه است، مهم اینست سرمایه بدون توحش و جنایت در ایران امورش نمیگذرد .

سال گذشته نیز در حالی به پایان رسید که مشکلات کارگران و مردم زحمتکش برسر جای خود باقی است و تداوم سرکوب حکایت از تعمیق بحران سیاسی و "خطر" بحرانهای کارگری در سال جدید میدهد. بر کارگران شرکت قند و نیشکر هفت تپه و لوله سازی اهواز و دهها شرکت در این استان تا کارگران کشتی سازی بوشهر و کارگران عسلویه و پالایشگاه بندر عباس همان گذشت که بر تمامی زحمتکشان در سراسر ایران. رژیم ضد کارگر در سال گذشته همچون پیش با توسل به حربه ناکارآمدی شورای اسلامی کار، که در واقع بخشی از حلقه سرکوب حاکمیت بر علیه کارگران است، سعی میکند با تداوم همین سیاست در سال جدید یکی از مطالبات قدیمی کارگران یعنی تشکیل سازمانهای مستقل کارگری را سرکوب کند. البته کارگران با توجه به تجربه مبارزاتی خود همراه با آگاه نمودن دیگر همکاران خویش نمایندگان واقعی خود را از نمایندگان ساخته و پرداخته حاکمیت بخوبی تشخیص میدهند .

سالروز اول ماه مه در حالی آغاز میشود که بر اساس اطلاعاتی که از سوی منابع رسمی رژیم بگوش میرسد؛ بیش از 60000 کارگر در منطقه نفتی و گازی عسلویه از کار بیکار شدند و بواسطه چنگ اندازی خانواده هزار فامیل و باند مخوف فرماندهان سپاه پاسداران بر اقتصاد سرتاپا دلالی و استفاده از بازار جهانی برای تهیه کالاهای ارزانتر، هزاران هزار کارگر در بخشهای مختلف صنعت کشور با بیکاری و فقر دست بگریبانند. در آستانه روز جهانی کارگر دهها فعال کارگری همچنان در بند اسارت حاکمیت سرمایه قرار دارند. منصور اسالو با وجود انواع بیماری در خطر سوقصد در بند جنایتکاران قرار دارد. صدها کارگر در کرمان و کارخانه های اطراف تهران و قزوین از کار اخراج شده اند. همزمان رژیم اسلامی نیز برای فرار از گسترش دامنه اعتراضات در کنار سرکوبهای کاملا منظم، سیاست تجربه شده فرافکنی و کارخانه دشمن سازی رژیم جنایتکار مذهبی با سعی و تلاش و بزرگنمایی ماجرای هسته ای کوشش میکند علت بی لیاقتی و بی کفایتی سردمداران مدعی "مدیریت جهانی" را به گردن این و آن بیندازد .

کارگران اما باید در آستانه سالروز اول ماه مه روز جهانی کارگر با تداوم و گسترش خواسته های خود همچون افزایش دستمزدها، تشکیل سازمانهای مستقل کارگری، طرح مطالبات رفاهی، تغییر شرایط برده وار کار و الغای کار قراردادی به مبارزات خود ابعاد تازه ای بدهند. کارگران و زحمتکشان در آستانه اول ماه مه باید به جهانیان و بویژه به هم طبقه ایها نشان دهند که اینک کشتی نظام ورشکسته سرمایه داری اسلامی در ایران بیش از هر زمان دیگری به گل نشسته است. ما کارگران در روز جهانی کارگر باید از اتحاد طبقه کارگر در سطح کشوری و جهانی سخن بگوئیم و پرچم کارگران جهان متحد شوید را در مقابل سیاستهای ناسیونالیستی و تفرقه افکنانه سرمایه داران به اهتزاز در بیاوریم. بحران سرمایه داری بار دیگر نشان داد که کارگران وطن ندارند و آسمان همه جا برایشان یکرنگ است. سرمایه کران تا کران دراین جهان کارگر را میکوبد تا مثل زالو بقایش را حفظ کند. کارگر نیز کران تا کران باید فریاد انقلاب طبقاتی سردهد. ما کارگران دراین راه جز زنجیرهایمان چیزی برای از دست دادن نداریم اما جهانی را بدست خواهیم آورد. اول ماه مه روز جهانی کارگر بر کارگران و زحمتکشان دنیا مبارک باد !  *